پرنسس خوشگلم و عکسهاش در مرکز استعدادیابی کیان😍

پرنسسم زیباترینم دخترباهوش و مهربونم قربون قدکشیدنت و بزرگ شدنت بشم امروز داشتیم باهم وبلاگت می دیدیم بهم گفتی مامان واسم چندتا خاطرات کوچولو بودنهام که نوشتی میخونی منم واست خوندم و همینطور اشک شوق تو چشمهام موج میزد که خدایا انگار چندماهه پیش بود تورو تو وجودم حست کردم و واست خاطرات نوشتم و حالا اینقدر بزرگ شدی که درک این خاطرات رو داری و با خوندش برات ذوق و خوشحالی رو تو چشمات میبینم و میدونم انشاءالله بزودی نویسنده و ادامه دهنده این وبلاگ خودت خواهی بود 😍😍👸👸😘

خدایاشکر که سلامتی وصبر و امکان مادری کردن رو بهم دادی تا بتونم تمام لحظه به لحظه خاطرات نفس های زندگیم رو هم تو دفتر خاطراتشون و هم تو وبلاگشون ثبت کنم تا آینده بفهمن وجودشون چه ارزش و شادی و برکتی واسه ما بهمراه داشته💞🙌 

اوایل اردیبهشت ماه98 و حضور پرنسس در مرکز استعداد یابی کیان دانشمند مامان عاشق هر روز رفتن موسسه و بازی و اکتشافات هست😇