پرنسس 22ماهه من
عسل مامان خانم خانما شیرین زبونم فقط 2ماهه دیگه تا 2سالگیت مونده یعنی دیگه واقعا واقعا واسه خودت داری یه دختر خانم ناز و عاقل و البته بسیار باهوش میشی و منم از دقیقه دقیقه این لحظات و بزرگ شدنهات دارم لذت میبرم. وای وای شیرینترین لذت حرف زدنهات هست وای که با هر جمله ای که به زبون بچگی خودت میگی قند تو دل هممون آب میشه ومی خندونیمون از مامان مینا بگم که وقتی شما با اون زبون خوشگلت و باهوش بودنت و رفتارهای عاقلانت یه حرفهای میزنی یا یه کارهای میکنی که چنان تحت تاثیر قرارش میدی که یهوووو میبینیم مامان مینا با جیغ داره قربون صدقه جوجه کوچلوش میره خلاصه که دیوانه وار(به زبون شیرین خودت)مامان مینا و بابا متار و مامان آمینه و آژژژون حمید رو عاشق خودت کردی عاشق ترانه یه دختر دارم شاه نداره هستی اینقدری واست خوندم که از حفظ شدی تا به اون قسمتاش که میگه به کس کسونش نمیدم به... میرسیم آنچنان چشمات رو خمار میکنی و دست کوچولوت رو که من فداش بشم تکون میدی و میگی به کس کسونش ندااااادیم به پیرهنش اطلس باشه هم میگی اطنی خلاصه موقع خوندن این شعر فقط دل مارو غش وضعف میبری عشق قشنگم اما از احوالات این روزهات بگم که سخخخخت وابسته رفتن به شهربازی شدی تقریبا هر روز باید من و بابایی ببریمت و انصافا وقتی میبینم چقدر ذوق بازی داری و شادی ، کودک درون مامان آزی هم بیدار میکنی و کلییی باهم خوش میگذروونیم البته این وسط بابا داوود مهربونم بیکار نیستا اونم کلیی پایه بازیهامون هست و شرکت میکنه آخرش هم وقتی دیگه خسته میشی میگی بابا مسنی(بستنی) دیگه ما میفهمیم که گلابتون گیس طلاییمون خسته شده از بازی و میخواد بریم آی مامانی حالام تو بغلم خوابی و مامان داره به زحمت با گوشی تایپ میکنه آخه هرچی بزرگتر میشی شیرینکاریهات و دلبریهات و حرفها بیشتر میشه یه دنیا تایپ میبره ولی مامان همیشه اتفاقات قشنگ و حرفهایی که شیرین با زبون بچگیت میگی همون لحظه تو دفترت یادداشت میکنم اما از وبلاگت هم غافل نمیشم عشق کوچیکم دختر خوبم عزییییزترینم نفس زندگیم دوستت دارم
شادی بازی خوشحالی
در راه برگشت از شهربازی
عشق های قشنگ زندگی من