بای بای پوشک البته 1394/12/5

سلام فرشته نازم سلام مونس و قوت قلب سختترین روزهام سلام ماهترین ماهروی دنیا دقیقا 16 روز دیگه فرشته خونه ما میشه 3ساله قربون قد و بالات بشم که دیگه کاملا با درک و عاقل و فهمیده شدی من دارم با تمام وجود این حرف قدیمیهارو درک میکنم که میگن دختر مونس خوبیه واسه مادر الهی فدات شم که امید قشنگی هستی واسه یه آینده خوب. امروز روز خیلی خیلی خوبیه 1مرداد و تولد بابا داوود هست یه بوس بزرگ ازش گرفتیم و کلی بخاطر وجود پرارزش و عزیزش خداراشکر کردیم.

واما... داستان از پوشک گیری که مدتهاست میخوام بنویسم اما آمادگی روحی خوبی نداشتم ولی نوشتن خاطراتش هم برای خودت جذاب خواهد بود و هم مامانهایی که سخت نگران این مرحله هستن و مثل خودم از این دوران پوشک گیری ذهنیت وحشتناکی واسه خودشون درست کردن.واسه من که به لطف خدا راحتتر از هرچیزی گذشت. 

بابای پوشک درست 2سال و 6ماه و 18 روزگیت بود راستش من هیچ وقت اعتقادی به زود بچه از پوشک گرفتن نداشتم و اگر پرنسسم اعلام آمادگی هم نکرده بود حتما تا 3سال جا هست به بچه زمان داده بشه هرچه بزرگتر بشن هم برای مادر بهتر و هم بچه آسیب نمیبینه.من از دوسالگی تو قالب داستان و شعر و بازی با لگن و عروسک ذهنیت مستقل شدن و رفتن دستشویی رو به پرنسسم یاداوری میکردم اما هرگز اصراری به انجامش نداشتم انتخاب نهایی به عهده خوشگلترین دخمل دنیا گذاشتم. به هرحال 5اسفندماه بود صبح که از خواب بیدار شدی رفتیم دستشویی گفتی میخوام جیش کنم و پوشک دیگه واسه نی نی هاست اینقدر ذوق زده شدم  با توجه به مطالعاتم و آمادگی کاملی که از همه لحاظ ازت دیدم دیگه وقتش بود و من پروسه پوشک گیری در سه روز رو شروع کردم (یعنی مطلقا دیگه نباید پوشک میشدی جز شب هنگام خواب البته ناگفته نماند خودمم مخالف سخت هستم با این مدلها که تو خونه پوشک نمیکنن و بیرون از منزل باز پوشک میزارن اصلا این روش بچه دچار دوگانگی میشه و مادرم از پا درمیاد چون اینطوری خیلی خیلی دوران پوشک گیری طول میکشه و باید خانواده شاهد آبیاری در هرجایی و مهمانیها هم باشن) اما من از این روش فوق العاده راضی بودم و کاملا به موفقیت رسیدم حتی تا به امروز که 6ماه گذشته.

روز اول:روز اول کمی سخت بود یکبار بهم گفتی و بعد سرگرم بازی شدی خوب من باید هر دوساعت پرنسس رو میبردم دستشویی و هربار جیش و کلی هورا وذوق مرگ شدن والبته خود پرنسس که کلی از هیجان من شاد میشد و واسه خودش دست میزد و افتخار میکرد که چه کار بزرگی انجام میده واینکه جایزه های خوردنی مورد علاقه دخملی که میزاشتم تویه باکس و میگفتم خاله ستاره جایزه آورده و قبل یا بعد هر دستشویی به دخملی هدیه میدادم و برچسب عکس شخصیت کارتونی که بعد دستشویی پرنسس میچسبوند به دیوار دستشویی اما خوب این میون دوباری از دست دخملی در رفت و گوشه خونه جیش کرد و چندباری شلوار شستم اما راضی بودم آخر شبم قبل خواب پرنسس گفت پی پی دارم حالا دیگه بماند من چطور ذوق زده و مبهوت مونده بودم که حال پرواز داشتم و آخر شب بعد از خواب رفتن پرنسس پوشک کردم.

روز دوم:خیلی خیلی عالیتر و راحتر گذشت دیگه دخملی خودش میومد میگفت جیش دارم بریم دستشویی کنیم ببینیم خاله ستاره(این خاله ستاره یه شخصیت مورد علاقه دخملی تو کارتون هایی بود که میدید) چی واسمون هدیه داره و من هم خوشحال و راضی بودم که فقط یکبار نرسیده به لگن جیش تو شلوار کردی و اونروز شلوار شستن با یکبار ختم به خیر شد ناگفته نماند که پروسه سه روزه باید بچه کاملا تو منزل باشه و بیرون نره که پوشک نشه اما من توکل کردم و بدون پوشک و با اطمینان کامل به دخمل چند ساعتی بیرون رفتم که شکرخدا پرنسس حسابی خانمی کرد و روسفیدم کرد قربونش بشم فقط خودم الهههی

روز سوم: روز سوم هم بخوبی گذشت که البته چون گرم بازی میشد دخملی مامان با هر ترفندی بازی و سرگرمی هدایتش میکردم به دستشویی(لازم به ذکر که اصلا نباید دائما به بچه گفت جیش داری؟پی پی داری؟ که این یه استرس واسه بچه هست بلکه میشه با بازی و سرگرمی سر تایمی که مادر دیگه تو دستش میاد بچه هدایت کنه به دستشویی) 

البته این پروسه سه روزه قطعا به این معنا نیست که بچه آمادگی صد درصد کسب کرده اما طوری میشه که دیگه کاملا کنترل ادار داره و پوشک به کل میره کنار و مادرم جایی که میره دائم استرس چیزی نداره میتونه فقط دورادور کنترل این مسئله داشته باشه.

یه لگن صورتی از طرف پرنسس پسند شده واسه خونه خودمون و یکی دیگه همون رنگ و همون مدل واسه خونه مامان مینا گرفتم که دخملی دوتاجا دستشوییش یک رنگ و مدل باشه.

واما پوشک شب:انصافا این خبر دادن جیش شب دیگه واقعاا درحد معجزه سوپرایزم کرد 18روز بعد از پوشک روزانه که گذشته بود یک شب پرنسس ماهم بیدارم کرد گفت مامان جیش دارم اینقدر واسم سوپرایز بود و خوشحالم کرد که خدامیدونه سریع رفتیم دستشویی و یه فوق جایزه هم پرنسس دریافت کرد و این شد که دخملی پرنسس خوشگل خونه ما واسه همیشه با دنیای نوزادی و پوشک بازی راحت شد و خداحافظی کرد.

هنرمند مامان درهنگام طراحی باب اسفنجی